www.AfshinSafarnia.com
Interested in psychoanalysis and philosophy 
قالب وبلاگ

در فضای نوروتیک، بازشناسی عمدتاً در دو شکل اغواگری و ستیزه‌جویی ظاهر می‌شود. در فضای پرورت، این بازشناسی بیشتر به‌صورت بازی دادن و سر به سر گذاشتن جلوه می‌کند. اما در فضای سایکوتیک، هیچ نقطه‌ی معینی برای برخورد و تماس یافت نمی‌شود؛ گویی بازشناسی از بنیاد «فورکلوز» شده است.
در پیوند با بحث «پنهان شدن و پیدا شدن» وینیکات، می‌توان گفت: فرد پرورت مانند کسی است که زیر آب می‌رود و سپس از نقطه‌ای نامعین و پیش‌بینی‌ناپذیر سر برمی‌آورد. اما فرد سایکوتیک به زیر آب می‌رود و دیگر بازنمی‌گردد؛ بلکه حیاتی مستقل و مجزا در جهان زیرزمینی خود ادامه می‌دهد.
اگر از زاویه‌ای دیگر به مسئله نگاه کنیم، موضوع روشن‌تر می‌شود؛ یعنی از منظر کسی که بازشناسی دریافت نمی‌کند، یا به زبان رایج «طرد» می‌شود. در وضعیت نوروتیک، فرد در جایگاهی تعریف‌شده دیده و پذیرفته نمی‌شود؛ در وضعیت پرورت، خود جایگاه و معیار پذیرش گنگ و چندپهلو می‌شود. در اولی می‌دانیم ملاک عدم پذیرش چیست، اما در دومی نمی‌دانیم. در وضعیت سایکوتیک، نه جایگاهی در کار است و نه معیاری؛ مواجهه با خلأ و تهی رخ می‌دهد.
این موضوع حتی جالب‌تر می‌شود اگر به‌جای آنکه بگوییم با فردی نوروتیک، پرورت یا سایکوتیک روبه‌رو شده‌ایم، از «بخش‌های نوروتیک، پرورت و سایکوتیکِ پارتنرها» سخن بگوییم. بخش نوروتیک پارتنر به ما می‌گوید: «فلان ویژگی مشخص را نداری.» بخش پرورت پارتنر می‌گوید: «فلان ویژگی نامشخص را نداری.» در حالت دوم، ما در رابطه با خودمان دچار سرگشتگی می‌شویم. اما بخش سایکوتیک پارتنر نه از ویژگی مشخص و نه از ویژگی نامشخص سخن می‌گوید؛ اساساً هیچ جایی از ما را مورد خطاب قرار نمی‌دهد. در این‌جا نه گیج می‌شویم و نه در خودمان گم؛ بلکه با غیاب هرگونه خطاب و رجوع مواجه می‌شویم.

[ شنبه ۱۴۰۴/۰۶/۲۹ ] [ 0:41 ] [ Afshin ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

ادبیات، روانشناسی ، روانکاوی و فلسفه
لینک های مفید
امکانات وب